English | العربیة

الهی نژاد
1393/4/8 يكشنبه اتحاد و کارکردهای آن در جامعه اسلامی ایسکا (پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): مطلب زیر یادداشتی است از حجت الاسلام و المسلمین الهی نژاد پژوهشگر پژوهشکده مهدویت و آینده پژوهی که در این یادداشت به بررسی مفهوم اتحاد و کارکردهای آن از منظر آیات و راویات پرداخته است.

 

بدون شک اتحاد و همبستگی بین اقشار مختلف جامعه اسلامی با هر رنگ و قومیتی و با هر زبان و مذهبی می تواند آثار و برکات فراوانی را به دنبال داشته باشد، از جمله این آثار و برکات عبارتند از:

1. عزت و سر بلندی

از جمله آثار و بر‌کات اتحاد و همدلی، عزت و سر بلندی است که نصیب فرد مسلمان و جامعه اسلامی می‌شود زیرا وقتی که مردم در یک جامعه در امور ملی، اعتقادی و مصلحت کشور، یک دل و  یک رأی باشند به یقین در برخورد با مخالفان و معاندان با قاطعیت رفتار خواهند کرد و این خود نماد عزت و سر بلندی آن ملت می‌باشد، در مقابل عزت، ذلت و فرومایگی قرار دارد که از ناحیه تفرقه و تشتت دامنگیر افراد و جامعه می‌شود، زیرا جامعه ای که در آن دوگانگی و اختلاف حکم فرما باشد در امور مهمه کشور و مصلحت همگانی، تصمیم درست و قاطعی گرفته نمی‌شود و نتیجه آن جز ذلت و خواری نمی‌باشد.

چنانکه در مورد مذمت تفرقه و اختلاف از امام صادق (ع) چنین نقل شده است:

«و اوصیکم ایاکم و التفرق والشتات فتذهب همتکم وتقل قیمتکم ویهین قدرکم عند الملوک فیطمع  فیکم الطامع»[1]

«‌به شما وصیت می‌کنم که از تشتت و تفرقه و جدایی بپرهیزید، زیرا موجب رفتن همت و کم شدن ارزش و پایین آمدن قدر و منزلت شما نزد ملکوت می‌شود. و اهل طمع در شما طمع می‌نمایند.»

نکته مهمی که امام صادق (ع) در حدیث یادشده اشاره فرمودند، همانا کم شدن ارزش و جایگاه مردم است که منجر به استعمار استعمارگران و سودجویی سودجویان نسبت به منابع و منافع مردم می‌شود.

همان مشکلی که در دوران معاصر کشورهای اسلامی بدان دچار بوده و به خاطر عدم اتحاد و   هم دلی با اینکه از لحاظ تعداد یک و نیم میلیارد جمعیت جهان و از نظر موقعیت جغرافیایی، بهترین منطقه را به خود اختصاص داده؛ ولی باز تحت سیطره سلطه طلبان و نفوذ استعمارگران ستمگر قرار دارند و نیز به همین خاطر، برنامه ها و سیاست های کلی و کلان کشورهای اسلامی تحت قیمومیت نظام سلطه جهانی، آمریکا تدوین و اجرا می‌شوند .

2. بالندگی و پویایی

 بالندگی و پویایی که در مقابل آن سستی و خمودی قرار دارد از جمله برون داد مهم اتحاد و همبستگی می‌باشد، جامعه و افراد آن در صورتی که با هم اتحاد وهم دلی داشته باشند به طور طبیعی سرمایه و امکانات کشور به سوی بالندگی و پویایی سوق داده می‌شود، زیرا با وجود تفرقه و اختلافات، مشکلات و معضلات عدیده ای دامن گیر جامعه می‌شود که برای رفع آن‌ها نیاز به صرف هزینه ها و سر‌مایه های هنگفتی است، حال اگر جامعه و افراد آن با هم متحد باشند به طور قهری سرمایه ها و هزینه های جاری که در امر رفع مشکلات تفرقه صرف می‌شود، در امر تکامل و پیشرفت آن جامعه هزینه ‌شده و در نتیجه چنین جامعه ای خوب زیستن را همراه با پویایی و بالندگی تجربه می‌کند.

چنانچه خداوند در قرآن کریم در این باره می‌فرماید: )‌واطیعوا الله و رسوله ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم([2]

«‌و از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و با هم نزاع مکنید که سست شوید و مهابت شما از بین برود.»

خداوند متعال در آیه فوق ابتدا به دو عامل مهم اتحاد که همان اطاعت از خدا و رسول او باشد اشاره داشته و بعد به دو نکته مهم که جزو پیامد های تفرقه و دو دستگی، یعنی سستی و بی ارزشی است تاکید می‌نماید.

 

3. الطاف و رحمت الهی

در جامعه ای که مردمان نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت نموده و در غم و شادی کنار یکدیگر قرار دارند. در آن جامعه روح اتحاد و یکدلی حکم فرما است، و از آنجایی که اتحاد و یکدلی مردم از دستورهای الهی و محبوب حق تعالی می‌باشد، پس حضرت احدیت نسبت به چنین  جامعه ای نظر ویژه داشته و الطاف و رحمت خویش را بر آن جامعه نازل می‌کند بر این اساس هر چه اتحاد و همبستگی در میان مردم بیشتر باشد، نزول الطاف و رحمت الهی نیز به آن جامعه بیشتر خواهد بود در مقابل رحمت و الطاف خدا، نقمت و عذاب الهی قرار دارد یعنی جامعه‌ای که از طراوت اتحاد خالی و در آن تفرقه و اختلاف حکم فرما باشد، دچار عذاب و نقمت الهی می شود، چنانکه در قرآن آمده است :

)‌‌ولا تکونوا کالذین تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جائکم البینات واولئک لهم عذاب عظیم([3]

«و چون کسانی مباشید که پس از آنکه دلایل آشکار برایشان آمده پراکنده شدند و با هم اختلاف پیدا کردند و برای آنان عذابی سهمگین است.‌»

پیامبر اکرم می‌فرماید: «‌فی الجماعة رحمة فی الفرقة عذاب»[4]«‌وحدت مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است.»

در حدیث دیگر می فرماید: «‌لا تختلفوا فان من کان قبلکم اختلفوا فهلکوا»[5]«‌اختلاف نکنید زیرا آنانی که پیش از شما با هم اختلاف کردند به هلاکت رسیدند.»

4. رشد اخلاقی و شاخصه های انسانی

اتحاد و همدلی در جامعه سبب می‌شود تا مردم نسبت به یکدیگر مدارا و تسامح داشته باشند و درمعاشرت و مراوده شئون و حقوق یکدیگر را بیشتر رعایت نمایند، چنانکه امام صادق (ع) درکیفیت برخورد با مخالفان چنین فرموده است:

«‌علیکم بالصلاه فی المساجد و حسن الجوار للناس و اقامة الشهادة و حضور الجنائز لا بد لکم من الناس ان احد لا یستغنی عن الناس حیاته و الناس لابد لبعضهم من بعض»[6]

«‌بر شما باد نماز گزاردن در مساجد (اهل سنت) و معاشرتی خوب با همسایگان و ادای شهادت و حضور در تشیع جنازه‌ها (اهل سنت) زیرا شما ناچارید با مردم زندگی کنید و به راستی کسی نیست که در حیات خود از مردم بی نیاز باشد و مردم برخی از آن ها به برخی دیگر نیاز دارند. (و چاره ای از این وابستگی ندارند)»

در این باره باز از روایت دیگری از امام صادق (ع) نقل شده است :

ابن علی می‌گوید: «‌به امام صادق عرض کردم، در مسجد محل ما، امام جماعتی اقامه نماز می‌کند که در مذهب با ما مخالف است و با همه یاران ما عناد دارد ! امام صادق(ع) فرمود: اگر راست می‌گویی به حرف او توجه نکن، تو برای شرکت در آن مسجد از او شایسته تری، پس: «‌کن اول داخل و آخر خارج و احسن خلقک مع الناس وقل خیراً»[7]

«‌بنابراین اولین کسی که داخل آن مسجد می‌شود و آخرین کسی که از آن خارج می‌شود، تو باید باشی و با اخلاق نیک و پسندیده با آنان بر خورد کن و جز کلام مفید و خیری هم به زبان میاور.» 

اخلاق نیک و پسندیده جایگاه بس مهم و خطیری در اسلام دارد تا جایی که پیامبر اکرم(ص) آخرین سفیر الهی که آورنده آخرین دین و کامل ترین دین است، بعثت خود را بر محور آن قرار داده «إنیّ بعثت لا‌تمم المکارم الاخلاق»[8]و هدف و رسالت بعثت خود را ارتقا و تثبیت اخلاق پسندیده در جامعه می‌داند. بر همین اساس خداوند خطاب به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «إنک لعلی خلق عظیم»[9]

خدای بزرگ و با عظمت و وصف نا محدود تنها برازنده اوست با این حال اخلاق رسول خود را اخلاق بزرگ و عظیم می‌داند، همه این‌ها حکایت از بهره مندی رسول خدا از اخلاق اسلامی که مورد عنایت خداوند است دارد.

5. نفی سلطه بیگانگان

استعمارگران و ستمگران طاغوت، از فرصت های مختلف جهت تسلط بر انسان های مستضعف استفاده کرده و با تز «‌تفرقه بیانداز و حکومت کن» مردم را به استثمار و استعمار می‌کشانند.                 در دوران معاصر نقش استعمارگران در ایجاد تفرقه در میان ملل اسلامی به خوبی بر همگان روشن است، محدود کردن کشورهای بزرگ اسلامی به کشورهای کوچکتر با موقعیت جغرافیایی محدود وبا فرقه سازی و گروه پردازی در میان ملل اسلامی و نیز ایجاد اختلاف و تشتت میان مسلمانان و جوامع اسلامی، توطئه هایی است از طرف استعمارگران جهت استضعاف، استعمار و در نهایت استثمار کشورهای اسلامی، و در واقع راه و روش استعمار‌گران معاصر، همان راه و روش استعمارگران قدیم نظیر نمرودیان و فرعونیان می‌باشد، اما روش و شیوه استعمار رنگ و روی دیگر گرفته و با ابزار نو و جدید به استثمارگری می‌پردازند.

چنانکه قرآن شیوه و روش فرعونیان در استثمار مردم را چنین بازگو می‌کند: )‌ان فرعون علا فی الارض وجعل اهلها شیعاً یستضعف طائفة منهم یذبّح ابناء هم([10] 

«فرعون در سرزمین (مصر) سر برافراشته و مردم آن را طبقه طبقه ساخته طبقه ای از آنان را زبون می‌داشت و پسرانشان را سر می‌برید.»

‌اگر در «تاریخچه استعمار» دقیق شویم، همیشه استعمارگران در لباس دوستی و دلسوزی و عمران و آبادی، در جامعه استعمار شده، نفوذ می‌کردند ( و حتی کلمه استعمار که به معنی اقدام به آبادی است نشانه همین مطلب است) آنها پس از محکم کردن پنجه های خود در ریشه های اجتماع استعمار شده، بی رحمانه بر آنها می‌تازند و همه چیز را به یغما می‌برند.»[11]

ولی باید گفت واژه استعمار با آن زیبایی خاص و کشندگی مفهوم که همان عمران و آبادانی است، مفهومش در عصر ما مسخ شده و درست در مقابل مفهوم قرآنی ) هو انشاکم من الارض واستعمرکم  فیها([12] قرار گرفته است، او شما را از زمین پدید آورد و در آن استقرار داد، «‌البته تنها واژه استعمار نیست که به این سرنوشت شوم گرفتار شده است، کلمات زیادی چه در فارسی و چه در عربی و چه در لغات دیگر می‌یابیم که گرفتار همین مسخ و تحریف و واژگونی شده است مانند «‌حضارت»، «ثقافت»، «حریت» در عربی و کلماتی مانند «‌تمدن»، «‌روشنفکری»، «‌آزادی»، «‌هنر و هنرمندی» در فارسی که در سایه این تحریف ها، واقعیت ها و اصالت های واژگانی در پرده ابهام قرار می‌گیرند .

به هر حال مفهوم واقعی استعمار در عصر ما، استیلای قدرت های بزرگ سیاسی و صنعتی بر   ملت های مستضعف و کم قدرت است که محصول آن غارت و چپاولگری و مکیدن خون آن ها و به یغما بردن منابع حیاتی آنان است. این استعمار که چهره‌های شوم گوناگون دارد گاهی در شکل فرهنگی، گاهی فکری، وگاه سیاسی و نظامی مجسم می‌شود، همان است که چهره دنیای کنونی تاریک و سیاه بوده، اقلیتی در این جهان همه نوع امکانات دارد ولی اکثریت عظیمی در جهان فاقد امکانات. [13]

اما واژه ای که قرآن برای این مفهوم به کار برده استضعاف است که درست در قالب و معنای خود به کار می‌رود، یعنی تضعیف مردم به معنای وسیع خود، ضعف سیاسی، ضعف اقتصادی، ضعف فرهنگی، ایدئولوژی و اعتقادی و ضعف هویتی و اصالتی که نتیجه چنین ضعف هایی، استثمارگری و چپاول‌گری  استعمارگران را به همراه دارد.

مسلمانان باید به وسیله فرهنگ اصیل خود به خودباوری و خود اتکائی برسند. در مقابل فرهنگ و تمدن استعمارگران مرعوب نشوند بلکه با اتحاد و حفظ هویت دینی و اصالت اسلامی به مبارزه و نفی سلطه سلطه گران همت گمارند، چنانکه قرآن کریم در راستای احیای خود باوری در میان مسلمانان به برتری هویت اسلامی و اصالت فرهنگی در برابر بیگانگان ستمگر، اشاره کرده است :

)‌ولا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین([14]«‌و اگر مؤمنید، سستی مکنید و غمگین مشوید که شما برترید.»

)‌فلاتهنوا و تدعوا الی السلم وانتم الاعلون و الله معکم ... ([15]«‌پس سستی نورزید و (کافران را) به آشتی مخوانید (که) شما برترید و خدا با شماست.»

)ولن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلاً([16] «هرگز خدا برای کافران نسبت به مؤمنان راه تسلطی قرار نداده است.»

پس با عنایت به درس آموزی قرآن برای باورمندان قرآنی، آیات مطرح شده مؤلفه های    چهارگانه ای نظیر هویت سازی اسلامی، اصالت اندیشی اسلامی، خودباوری فرهنگی و هم اندیشی اسلامی، جهت رسیدن به تمدن عظیم اسلام که به خودی خود نفی سلطه استعمارگران را به همراه دارد، پیشنهاد می‌گردد. 

6.  آرامش و آسایش

آرامش و آسایشی از جمله خواسته های فطری است که ندای درونی و وجدان انسان آن را همراهی می‌کند، همه انسان ها با فرهنگ‌ها و باورهای مختلف و با ملل و نژاد‌های گوناگون در اصلِ تحقق آرامش و آسایش، هماهنگی و همگونی دارند، تحقق آرامش و پاسخ گفتن به ندای فطرت در سایه تحقق وحدت و انسجام در میان انسان ها به دست می آید.

و اگر در جامعه ای وحدت کلمه وجود نداشته باشد، آرامش و آسایش از آن جامعه رخت بر می‌‌بندد و جنگ و درگیری جای‌ آن را خواهد گرفت و مردم همیشه در نگرانی و دلهره به سر خواهند برد چنانکه قرآن کریم به این نکته اشاره دارد :

)‌قل هو القادر علی ان یبعث علیکم عذاباً من فوقکم او من تحت ارجلکم او یلبسکم شیئاً ویذیق بعضکم باس بعض ... ([17]

«‌بگو: او توانا است که از بالای سرتان یا از زیر پاهایتان عذابی بر شما بفرستد یا شما را گروه گروه به هم اندازد ( ودچار تفرقه سازد ) و عذاب برخی از شما را به برخی ( دیگر ) بچشاند.»

«‌این تعبیر نشان می‌دهد که مسئله اختلاف کلمه و پراکندگی در میان جمعیت،  به قدری خطرناک است که در ردیف عذاب های آسمانی، صاعقه ها و زلزله ها قرار گرفته است، و راستی چنین است، بلکه گاهی ویرانی های ناشی از اختلاف و پراکندگی، به مراتب بیشتر از ویرانی های ناشی از صاعقه ها و زلزله ها است، فراوان دیده شده است کشورهای آباد، در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودی مطلق کشیده شده است و این هشداری است به همه مسلمانان جهان.»[18]

 



[1] - مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، ‌ج15، ج 48 ، ص53.

[2] انفال 8 آیه 46

[3] آل عمران ،  آیه 105.

[4] المتقی الهندی ، کنزالعمال ، ج3 ، ص266.

[5] همان ، جلد1 ، ص177.

[6] کلینی، محمد ، اصول کافی ،  ج4 ، ج3583 ، ص447.

[7] حر عاملی ، محمد ، وسایل الشیعه ، ج 3 ، ص 381.

[8] الامین ، حسن ، مستدرکات اعیان الشیعه ، ج 1 ، ص 43.

[9] قلم . آیه 4.

[10] قصص ، آیه 4.

[11] مکارم ، ناصر ، تفسیر نمونه ، ج2 ، ص372.

[12] هود ، آیه 61.

[13] مکارم ، ناصر ، تفسیر نمونه ، ج9 ، ص151.

[14] آل عمران ، آیه 139.

[15] محمد (47) آیه 35

[16] نساء آیه 140

[17] انعام ، آیه 65 .

[18] مکارم ، ناصر ، تفسیر نمونه ، ج5 ، ص284.


انتهای پیام/113

منبع: ایسکا: (اختصاصی پایگاه اطلاع رسانی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)
 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر


آخرین به روزرسانی:
شنبه 7 فروردين 1400 12:09:44

تعداد بازديد اين صفحه: 3871
مطالب مرتبط پربازدیدترین اخبار

ALI

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی (وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم) می‌باشد
خانه | بازگشت | حريم خصوصي كاربران |
Guest (PortalGuest)

پژوهشكده مهدويت و آينده پژوهي
مجری سایت : شرکت سیگما